به گزارش مجله خبری نگار/ایران: ارتش صهیونیستی، حزبالله را به عنوان یک سازمان مقاومت لبنانی که در شهر بعلبک تأسیس شد و از زمان تأسیس آن در سال ۱۹۸۲ علیه نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی در لبنان فعال بوده است، میشناسد. افرادی با انگیزههای عمیق مذهبی و تعهد نسبت به مبارزه با «اسرائیل» و همراهی فکری و انقلابی با انقلاب اسلامی ایران که با وجود گسترش پایگاه تودهای و سازمانی، حزبالله همچنان به مبانی اصلی خود پایبند بوده است و میتوان هدف غایی آن را مبارزه با رژیم صهیونیستی و نابودی این رژیم ارزیابی کرد.
بعد ایدئولوژیک مذهبی را میتوان در اقدام نظامی چریکی حزبالله علیه «اسرائیل» مشاهده کرد. در فاصله سالهای ۱۹۸۹ – ۱۹۸۵ (سال امضای قرارداد طائف) حدود ۱۰۰ عملیات نظامی علیه اهداف اسرائیل در جنوب لبنان انجام شد.
با این حال، پس از امضای توافقنامه طائف و پایان جنگ داخلی لبنان، حزبالله این توانایی را دارد که قدرت نظامی خود را بر آزادسازی جنوب لبنان از اشغال اسرائیل متمرکز کند. در فاصله زمانی بین امضای معاهده طائف تا خروج اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، تعداد عملیاتهای آن بالغ بر ۵۹۵۶ عملیات نظامی علیه «اسرائیل» بوده است.
حزبالله پس از آزادسازی جنوب لبنان، بویژه طی شش سال قبل از جنگ ژوئیه ۲۰۰۶، تغییری اساسی در ساختار نظامی خود ایجاد کرد که آن جنگ بخشی از تواناییهای این حزب را آشکار و همه بویژه اسرائیلیها را شگفت زده کرد، زیرا مشخص شد که حزب الله:
توانایی خود را در حمله اسرائیل بهبود بخشید و در عین حال توانایی رزمندههای خود را برای ادامه جنگ حفظ کرد.
توانایی خود را در بمباران مداوم جبهه داخلی اسرائیل با مقادیر زیادی راکت و پرتابههای مختلف افزایش داد که در طول جنگ جولای به ۴۰۰۰ راکت رسید.
از طریق استفاده خوب از موشکهای ضد تانک، خمپارهها و وسایل انفجاری در شریانهای تردد، میتواند سرعت پیشروی نیروهای زمینی زرهی اسرائیل را به تأخیر بیندازد و هزینههای زیادی را به آنها تحمیل کند.
بنابراین، «اسرائیل» با شکل جدیدی از دشمنان مواجه است که از یک سو بعد ایدئولوژیک مذهبی و از سوی دیگر معیارهای تشکیلات ترکیبی را در هم میآمیزد که در این موارد تجلی مییابد:
اول، بلوغ سازمانی و رهبری سازمان که به حزبالله در سطح استراتژیک اجازه میدهد تا به دو هدف به طور همزمان دست یابد:
۱- عنوان حافظ لبنان را به شایستگی کسب کرد. از طریق رهبری مقاومت لبنان در برابر اشغالگری اسرائیل و اراده راسخ به عنوان یکی از بازیگران اصلی محور مقاومت که دارای روابط راهبردی با ابرقدرتها است و تأثیرگذاری بر سیاستهای منطقه.
۲- ادغام در نهادهای دولت لبنان به عنوان نیروهای سیاسی بانفوذ، بویژه با ورود حزب به بسیاری از مناطق مرتبط با محیط تودهای که مقاومت را در خود جای داده است و توانایی آن در ایجاد ائتلافهای قوی با نیروهای لبنانی خارج از جامعه شیعه.
دوم، میزان بهرهگیری مفید از عوامل طبیعی ارائه شده توسط محیط اطراف، اعم از جغرافیایی یا انسانی، به نفع خود، تا به این سازمان اجازه دهد یک نیروی نظامی تشکیل دهد که نشاندهنده یک چالش واقعی برای نیروهای نظامی عادی است که میخواهند با آن مبارزه کنند.
سوم، قابلیتهای نظامی مختلف که برخی از آنها با قابلیتهای ارتشهای کشورهای مختلف برابری میکند، بویژه پس از نبرد حزبالله در سوریه و قرار گرفتن آنها در معرض تاکتیکها، روشها و ابزارهای جنگی در سطوح ارتشهای منظم پیشرفته، با حفظ انعطافپذیری ساختار نظامی به عنوان سازمانی متعهد به الگوی پیچیده مبارزه چریکی مبتنی بر رفتار پنهان سازمان و مبارزان آن؛ تعداد نسبتاً کم جنگجویان، کتمان قابلیتهای نظامی و استتار عناصر و قابلیتهای آن و در عین حال احاله مسئولیت حوزههای تصمیمگیری برای فرماندهان میدانی خود در میدان نبرد.
پس از ۴۰ سال، حزبالله با زرادخانه نظامی نزدیک به ۱۲۰ هزار موشک، این توانایی را دارد که در هر رویارویی آینده، علاوه بر ناوگان پهپادها، روزانه ۳۰۰۰ موشک از تمام بردها در جبهه داخلی اسرائیل پرتاب کند. همچنین آنها نیروهای زبده رضوان را در اختیار دارند که اهداف تهاجمی عمومی خود برای آزادسازی منطقه الجلیل اشغالی را پنهان نمیکنند و این علاوه بر آنچه که اطلاعات نظامی اسرائیل در مورد پروژه موشکهای دقیق و موشکهای زمین-دریای جدید منتشر میکند، است. این همه نیروی نظامی به حزبالله این توانایی را داده است که هرگونه درگیری را که با «اسرائیل» شروع میشود بشدت تشدید کند، تا جایی که بر اساس گزارشهای سالانه امنیت ملی اسرائیل، حزبالله، یک تهدید استراتژیک است که به یک تهدید وجودی تبدیل میشود.